همه چیز در مورد ازدواج های فامیلی
پارسینه: متخصصان علم ژنتیک معتقدند با جلوگیری از ازدواجهای فامیلی میتوان از بروز بیش از 50 درصد معلولیتها پیشگیری کرد. از طرفی این نوع ازدواج در بین جوامع شرقی بویژه خاورمیانه، جنوب و جنوب شرقی آسیا رواج دارد. این موضوع به چالشی اجتماعی در برخی از این کشورها بدل شده است.
آیا مختصات اجتماعی کشور ما اجازه مهار موج ازدواج های فامیلی را میدهد؟ برای پاسخ به این سؤالات جامعه شناختی گفتوگویی با حسین عبدالملکی جامعهشناس انجام دادهایم به این امید که از گذر اندیشه جمعی به پاسخی روشن برای این چالش دست یابیم.
با وجود هشدارهای پزشکی هنوز گرایش به ازدواج فامیلی در جامعه ما بالاست. علت چیست؟
ازدواج فامیلی در بستری از روابط اجتماعی و در قالبی شکل یافته و با برخی ویژگیهای فرهنگی به آن معنا بخشیده میشود. بنابراین، برای درک چند و چون ازدواج فامیلی در ایران و نیز چرایی ازدیاد آن، باید به مداقه در عرصه روابط اجتماعی موجود در کشور و ملاحظات اجتماعی مربوط به آن، بهعنوان بستر شکل دهنده و به ابعاد و ویژگیهای فرهنگی که به آن معنا میبخشند، بپردازیم.
به طورکلی الگوهای مختلفی در نحوه گزینش همسر در جوامع گوناگون وجود دارد. ازدواج فامیلی یا خویشاوندی گونهای دیرپا از ازدواج است که آن را ذیل الگوی درون همسری (انتخاب همسر از درون گروه، قشر یا منطقه جغرافیایی خاص) طبقهبندی میکنند. این نوع ازدواج بهسبب محدودیت در ارتباطات و کوچک بودن شبکههای اجتماعی، قدرت شبکههای خویشاوندی، حفظ محدوده خانوادگی و قبیلهای، کسب حمایت اجتماعی طایفه و قبیله، برخی ملاحظات اقتصادی مانند حفظ مال و اموال موروثی، حفظ سرمایه وکسب و پیشه پدری و همچنین برخی ملاحظات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دیگر که از جامعهای تا جامعه دیگر متفاوت است، درگذشته رواج داشته است که با ایجاد تغییرات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی، افزایش ارتباطات، گسترش مناسبات اجتماعی، تنوعیابی علایق و نگرشها بتدریج از رواج آن -البته با شدت و ضعفهای متفاوت- کاسته شده است.
اما مسأله اینجاست که با وجود تغییرات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی هنوز هم ازدواج فامیلی سهم مهمی در نوع همسرگزینی در جامعه ایرانی دارد که البته این امر تا حدی در کشورهای منطقه خاورمیانه، جنوب و جنوب شرقی آسیا دیده میشود. یکی از مؤلفه های مهم در این زمینه شبکههای خویشاوندی است. از دیرباز شبکه خویشاوندی نقش مهمی را در کلیت زندگی هر یک از افراد جامعه بازی میکرد که در جامعه ما با وجود تغییرات اجتماعی و فرهنگی فراوان و تسریع روزافزون آنها بهعلت شکل نگرفتن ساختهای قدرتمند جایگزین، هنوز هم جایگاه شبکههای خویشاوندی در بسیاری موارد و آن هم بیشتر در شهرهای کوچک و روستاها حفظ شده است که خود در حفظ جایگاه الگوی ازدواج فامیلی نقش مهمی را ایفا میکند. از سوی دیگر، با توجه به جایگاه مهم شبکه خویشاوندی در مناسبات اجتماعی بویژه در شهرهای کوچک و روستاها طبعاً ازدواج فامیلی امکان جلب حمایت اجتماعی خویشاوندان را نیز به همراه دارد. همچنین، فراوانی قابل توجه الگوی ازدواج فامیلی میتواند ناشی از پایین بودن اعتماد اجتماعی بهعنوان یکی از مهمترین مؤلفههای سرمایه اجتماعی در جامعه باشد، چنانکه فرد در گزینش همسر بهعلت اعتماد
بیشتر به نزدیکان از یکسو و پایین بودن اعتماد اجتماعی به سایر افرادی که در دایره همسرگزینی وی قرار میگیرند به ازدواج فامیلی یا خویشاوندی روی میآورد.
در این میان، ملاحظات و مقولههایی چون استحکام روابط خانوادگی، تقلیل مشکلات و همنوایی در تشریفات و مقدمات ازدواج در بین دو خانواده -که وجود مشکلات اقتصادی و نیز بیکاری یا درآمد پایین برخی جوانان و هزینههای سرسامآور ازدواج نقش این عامل را برجسته میسازد- استحکام بیشتر زندگی بهدلیل وجود روابط اجتماعی چند وجهی، مکانیزمهای حمایتی و همگونیهای ارزشی-فرهنگی و کاهش امکان طلاق از جمله عواملی است که میتواند در گزینش الگوی ازدواج فامیلی بسیار مؤثر باشد. البته ملاحظات و ویژگیهای فرهنگی نیز در بالا بودن درصد ازدواج فامیلی در کشور نقش دارند.
چه دید فرهنگی نسبت به ازدواج فامیلی در جامعه نفوذ دارد؟
از بُعد فرهنگی، وقتی ضربالمثلها، آداب و رسوم و باورهای عامیانه جامعهای را مطالعه کنید، بهصورت خودکار چیزهایی که در جامعه پسندیده یا ناپسند است، مشخص میشود. مثل همین که میگویند «عقد دخترعمو پسرعمو در آسمانها بسته شده» یا در هنجارهای اجتماعیمان میبینیم، مثلاً «دختر زیبایی در فامیل وجود دارد، مادربزرگ میگوید حیف نیست ما دخترمان را به غریبه بدهیم»، یعنی به دختر مانند یک دارایی نگاه میشود. حتی در بسیاری موارد و در نگاه اول، نظر مثبت چندانی مابین دو طرف وجود ندارد، اما بهعلت فشارهای اعمال شده از سوی شبکه خویشاوندی و استمرار آن، ازدواج انجام میشود، یا در باوری مرسوم این اعتقاد وجود دارد «تا دختر خودمان در فامیل مانده چرا از غریبه دختر بگیریم».
مقولهای دیگر که در ازدواج فامیلی و میزان گرایش به آن قابل طرح است، مقوله قومیت است. به نحوی که بنابر پژوهشهای انجام شده از هر 5 ازدواج قوم بلوچ، 4 ازدواج در میان فامیل و خویشاوندان صورت گرفته در حالی که به شکلی کاملاً معکوس در قوم گیلک از هر 5 ازدواج، 4 ازدواج در زمره ازدواج فامیلی یا خویشاوندی قرار نمیگیرد. این میزان - سهم ازدواج فامیلی- در میان قوم کرد تقریباً بینابین بوده و 50 درصد ازدواجها را ازدواج فامیلی تشکیل میدهد که این دامنه تغییر در میان اقوام خود منبعث از هنجارها و ارزشهای فرهنگی موجود در هر یک از آنهاست. در واقع، مجموعه این باورها، ارزشها و هنجارها و آداب و رسوم در راه معنابخشی به ازدواج فامیلی نقش مهمی ایفا میکنند و در موازات ملاحظات اجتماعی که ذکر شد بهعنوان مکمل و تعیین کنندهای تأثیرگذار در ماندگاری این الگوی همسرگزینی عمل میکنند.
حال با توجه به ملاحظات اجتماعی و نیز ابعاد فرهنگی که ذکر شد، ازدواج فامیلی با وجود هشدارهای موجود بهعنوان یک الگوی همسرگزینی معمول بویژه در مناطق روستایی و شهرهای کوچک رواج دارد که تنها راه کاهش آن، آگاهی بخشی به جامعه به اشکال مختلف و البته با توجه به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی آن است.
چرا حرف مشاوران ژنتیک شنیده نمیشود؟
ازدواج اساساً امری اجتماعی است. مسأله مهم در این زمینه آن است که ازدواج فامیلی به عنوان یک مسأله چندوجهی درنظر گرفته نمیشود، چراکه وجود یک مسأله چند وجهی، راهبردی چندوجهی را برای حل یا تقلیل آن میطلبد و یک رویکرد تکوجهی مثلاً رویکرد ژنتیک محور نمیتواند مسألهای چند وجهی چون رواج ازدواج فامیلی که ابعاد اجتماعی و فرهنگی در آن نقش مهمی را بازی میکنند، حل کند.
در این زمینه چه راهکارهایی وجود دارد؟
یکی از راهکارها در این زمینه آن است که مشاورهایی از همان فرهنگ تربیت شوند و با همان زبان با آنها صحبت کنند و با ارزشها و نگرشهای آن جامعه آشنا باشند.
مسأله دیگر آن است که ملاحظات اجتماعی و ارزشها و هنجارهای تقویتکننده ازدواج فامیلی در هر فرهنگ، قوم و منطقه جغرافیایی نسبت به فرهنگ یا منطقه دیگر متفاوت بوده و طبعاً نمیتوان یک نسخه واحد در راه آگاهی بخشی نسبت به عواقب ازدواج فامیلی در کل کشور پیچید. بهعبارتی دیگر، مشکل ما این است که در مشاوره، مسأله فرهنگ را در نظر نمیگیریم. نحوه آگاهی بخشی به جامعه درباره امتناع از ازدواج فامیلی قطعاً باید در سیستان و بلوچستان، با کرمانشاه و کردستان فرق داشته باشد. ما باید در هر قوم، منطقه جغرافیایی و خرده فرهنگی، اول بفهمیم چرا ازدواج فامیلی انجام میشود و چه موارد ارزشی و نگرشی در پشت آن وجود دارد و بعد، دنبال عادیسازی آن ارزشها و نگرشها و جایگزین کردن ارزشهای مؤثر بر الگوی ازدواج مطلوب و آگاهانه به جای آنها باشیم.
موضوع دیگر که باید در اینجا به آن اشاره کرد این است که صرف آگاهیبخشی به جامعه کافی نبوده و باید در راه ملموس کردن و درونی کردن این آگاهیها به نحوی که به یک خودآگاهی اجتماعی تبدیل شود، حرکت کنیم، چراکه در شرایط کنونی نیز تا حدی آگاهی به عواقب ازدواج فامیلی در جامعه وجود دارد، اما از آنجا که به یک خودآگاهی تبدیل نشده و در افراد جامعه درونی نشده است، در تأثیرگذاری بر امتناع از ازدواج فامیلی چندان مؤثر نیست که این امر نیز خود با توجه به بسترهای اجتماعی و با درنظر گرفتن ملاحظات فرهنگی امکان پذیر است.
باید به این نکته نیز اشاره کرد که به موازات آگاهی بخشی نسبت به امتناع از ازدواج فامیلی بهعنوان یک هنجار منفی باید الگوی ازدواج مطلوب و آگاهانه -البته با توجه به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی موجود- بهعنوان یک هنجار جایگزین مثبت ترویج شود.
به اعتقاد شما در این زمینه باید کار تیمی انجام شود؟
یک مشکل اساسی ما این است که برخلاف کشورهای دیگر در مسائل چندوجهی، تنها از بُعد پزشکی وارد میشویم و اگر علوم دیگر هم وارد میشوند با سطح پایینی از آنها روبهرو هستیم و به مسائل چندوجهی از چند زاویه نگاه نمیشود این کار یا تأثیری منفی به همراه خواهد داشت یا حداقل تأثیر مناسبی نخواهد داشت. بنابراین، نه تنها باید در این زمینه کار گروهی انجام شود بلکه بدون انجام کارگروهی نتیجه خاصی حاصل نشده یا سطحی و گذرا خواهد بود.
نقش اعتقادات دینی را در این زمینه چگونه میبینید؟
بدون تردید از آنجا که دین و امور مترتب بر آن سهم مهمی از فرهنگ جامعه ما را تشکیل میدهد پس مقوله دین ظرفیتی بسیار مهم در زمینه آگاهی بخشی نسبت به ازدواج فامیلی و ترویج یا امتناع از آن دارد. در این زمینه ابتدا باید نگاه دین به ازدواج فامیلی مشخص شود. از سوی دیگر، اگر قرار باشد که امتناع از ازدواج فامیلی و تقلیل میزان آن در جامعه بهسبب عواقب موجود مدنظر قرار گیرد طبعاً علمای دین میتوانند با توجه به عمق داشتن باورهای مذهبی و نیز بافتهای ارزشی در بطن و متن حیات اجتماعی در این زمینه بسیار تأثیرگذار باشند.
شما نیز موافقید که برای کنترل معلولیتهای ژنتیکی باید ازدواج فامیلی را کنترل کرد؟
این یک فرض پذیرفته شده در علم ژنتیک است که عامل نزدیک به 50 درصد از معلولیتها، ازدواج فامیلی یا خویشاوندی است. از سوی دیگر، بنابر آمارهای موجود، ازدواجهای فامیلی حدود 40 درصد از ازدواجها در کشور را تشکیل میدهند. بنابراین، با کاهش میزان ازدواج فامیلی میتوان از میزان معلولیت در نسل آینده جامعه کاست. اما باید به این نکته نیز توجه داشت که نباید کلیت مبحث ازدواج فامیلی و ترویج یا امتناع از آن را تنها به کنترل معلولیتهای ژنتیکی تقلیل داده و ملاحظات اجتماعی و هنجارهای ارزشی- فرهنگی تقویتکننده آن را نادیده گرفت و بهشکلی تک بُعدی و تنها با دید ژنتیک به آن نگریست. نکته دیگر آنکه نباید بهواسطه تلاش در جهت کاهش میزان ازدواج فامیلی آن را بهعنوان یک امر ترسآور و بسیار منفی طرح کرد، بهصورتی که مثلاً با انتخاب الگوی ازدواج فامیلی، بهعلت بازنمایی منفی فراوان آن، زوجین دیگر معلول شدن فرزند خود را قطعی دانسته و ضمن دلسرد شدن از زندگی، سراغ مشاوره ژنتیک و سایر راهکارهای پیشگیری از تولد فرزند معلول نرفته و بهطوری دائمی در اضطراب به دنیا آمدن چنین فرزندی به زندگی خود ادامه دهند.
منبع:
روزنامه ایران
ازدواج فامیلی
شاید همه ما، دست کم یک بار، این جمله را شنیده باشیم که: «عقد دخترعمو و پسرعمو، در آسمانْ بسته شده است». به علاوه، هر روزه شاهد ازدواج های خویشاوندان (خویشْ پیوندی یا ازدواج فامیلی) در اطراف خود، در محلّه و فامیل و شهر خود هستیم، در حالی که بخشی دیگر از خویشان و دوستان ما نیز در فامیل خود ازدواج کرده اند و یا فرزند یک ازدواج فامیلی هستند. افزون بر این، داستان ها و رُمان های فراس و فیلم ها و سریال های تلویزیونی هم نمونه های فراوانی از این دست را در خود دارند. در چنین حال و هوایی، کمتر کسی به خود، اجازه می دهد که به آسمانی بودن چنین پیوندهایی، به چشم تردید و با نگاهی کاملاً زمینی بنگرد؛ امّا روزگار «چشمْ بسته پذیرفتن» گذشته است. ما اکنون در عصر آگاهی و در جامعه ای دین مَدار زندگی می کنیم و لازم است موضع روشن دین و علم را در برابر هر پدیده ای بدانیم.
1 . دین، چه می گوید؟
ایا عقد دخترعموو و پسرعمو، حقیقتاً در آسمانْ بسته شده است؟ بجز پیشوایان معصوم، چه کسی خبر صادقی از آسمان دارد> طبعاً هیچ کس! امّا باید تصریح کنم که هر چه بیشتر جستجو کنید، کمتر اثری از این عبارت سرنوشت ساز در کتاب های حدیث مسلمانان (اعم از شیعه و اهل سنّت) خواهید یافت.1 آنچه می ماند، داستان ازدواج امام علی(ع) و نوه عمویش حضرت فاطمه(س) است که زندگی آنان، الگوی ماست.
ازدواج علی(ع) و فاطمه(س)
در منابع حدیثی از پیامبر(ص) نقل شده که عقد ازدواج علی و فاطمه، نخست در آسمانْ بسته شده است؛2 امّا در ارتباط با موضوع مورد بحث، لازم است بدانیم که:
اوّلاً طرفین این ازدواج، هر دو معصوم (یعنی به دور از خطا و گناه و نقص) بوده اند و بخش هایی از زندگی معصومان، ویژه مقام عصمت آنها یا ناشی از آن مقام است که دیگران نمی توانند یا نباید از آن، الگو بگیرند، مثل واجب بون نماز شب بر پیامبر(ص)، در حالی که بر هیچ مسلمان دیگری واجب نیست.
ثانیاً لازمه مقام امامت، از دیدگاه شیعه، نداشتن نقص طبیعی مادرزاد و وراثتی (مثل نقص عضو و معلولیت یا بیماری ژنتیک) است.
ثالثاً ممکن است همه ازدواج های فامیلی صدر اسلام در میان مسلمانان یا شیعیان اهل بیت، ناشی از اندک بودن تعداد مسلمانان یا شیعیان و محدود بودن دامنه انتخاب همسر بوده است و به همین دلیل، پیامبر(ص) یا امامان(ع) از آن چند مورد (مثلاً ازدواج امام علی و حضرت فاطمه یا ازدواج امام سجّاد با دختر امام حسن یا ازدواج حضرت زینب با پسرعمویش عبد الله بن جعفر) نهی نکرده اند. در این فرض، این چند مورد ازدواج، «احکامی خاص» داشته اند که قابل الگوگیری نیستند و دلیل برای عمل دیگران نخواهند بود.3
رابعاً برای معصومان، امکان اطلاع از علم غیب خداوند و وقایع اینده وجود دارد و به همین خاطر، ازدواج های آنان یا ازدواج هایی که به توصیه آنان صورت گرفته اند، ممکن است با آگاهی از عدم بروز هر گونه مشکلی در اینده، انجام گرفته باشند.
خامساً پیامبر(ص) و امامان(ع) ـ چنان که پس از این، اشاره خواهیم کرد ـ از ازدواج فامیلی، نهی نموده اند. پس جای هیچ گونه تردیدی باقی نمی ماند که عقد ازدواج دخترعمو و پسرعمو (و امثال آن)، ربطی به آسمان ندارد!
در حدیث و فقه
از پیامبر خدا نقل است که فرمود: «با غریبه ازدواج کنید تا فرزند ضعیف نیاورید».4 از امام صادق(ع) نیز نقل شده است که فرمود: «با خویشان نزدیک، ازدوا نکنید؛ چرا که فرزند ضعیف، پدید می اید».5
شاید به استناد همین گونه احادیث و نیز توصیه های پیشگیرانه پزشکان و متخصّصان ژنتیک است که برخی فقیهان معاصر، ازدواج فامیلی را «مکروه» شمرده و منع کرده اند.6
2 . علم، چه می گوید؟
الف. علم ژنتیک
امروزه علم وراثت (ژنتیک)، یکی از شاخه های مهمّ «زیست شناسی (بیولوژی)» است که دانشمندان و پژوهشگران، از طریق آن، ویژگی های موروثی هر انسن، جانور یا گیاه را می شناسند. این دانش در پزشکی و درمان بیماری های انسانی، دامپزشکی و دامپروری، کشاورزی، داروسازی و نیز حفاظت از محیط زیست، کاربرد گسترده دارد.
موضوع علم ژنتیک، آن دسته از صفاتی است که هر فرزند، از والدین خود به ارث می بَرَد. شکل بینی، حالت و رنگ مو، رنگ چشم، نوع گروه خونی، اندازه قد و... از جمله صفاتی هستند که از پدر و مادر و به طریق «وراثت» به ما می رسند. صفات موروثی، در برابر صفات دیگری قرار دارند که «صفات اکتسابی» نامیده می شوند. صفات اکتسابی، به تدریج، از کودکی تا بزرگ سالی و در فضای زندگی و تحت تربیت، کسب می شوند و امکان تغییر در آنها وجود دارد.
این دسته بندی صفات (به موروثی و اکتسابی)، در تمامی جانداران (جانوران، گیاهان، قارچ ها، آغازیان و باکتری ها) وجود دارد و اصول و قوانین ژنتیک نیز در تمامی این موجودات، ثابت و یکسان است. حتّی ویروس ها نیز تابع همین قوانین هستند.
ژن چیست؟
هر سلول جاندار، مرکز کنترلی به نام «کروموزوم» دارد که در هسته سلول، واقع است. هر کروموزوم از دو رشته به هم تابیده DNA تشکیل شده است.7 کروموزوم ها علاوه بر وظیفه کنترل فعالیت های سلول، در به ارث رسیدن صفات نیز نقش دارند. هر قطعه از DNA که باعث بروز یک صفت می شود، ژن نام دارد. ژن ها عامل انتقال صفات موروثی از هر جاندار (انسان، گیاه، جانور و...) به نسل بعدی وی هستند. به عنوان مثال، یک قطعه از DNA، ژن رنگ چشم است که متخصّصان ژنتیک، در تمام جهان، آن را می شناسند و جای دقیق آن را بر روی شبکه DNA می دانند.
گفتنی است که ژنی که مربوط به فعالیت هر عضو است، در سلول های آن عضو از بدن، فعّال عمل می کند و در سایر اعضا، غیرفعّال بافی می ماند. به عنوان نمونه، ژن مربوط به بیماری موروثی «تالاسمی ماژور (شدید)»، تنها در مغز استخوان فرد مبتلا (یعنی محلّ تولید گلبول های قرمز)، فعّال است، در حالی که در تک تک سلول های بدن وی وجود دارد.
عملکرد ژن ها
اگر ژن یک صفت نامرغوب (مثلاً پاهای پرانتزی شکل یا نازایی یا بیماری تالاسمی) از یک والِد (یعنی یک از والدین) به فرزند برسد، در وی خفیف باقی می ماند و حدّاکثر در حدّ والد خود، بروز می کند؛ امّا اگر از دو والد (یعنی هم از پدر و هم از مادر) به وی رسیده باشد، در وی تقویت و تشدید می شود.
اگر پدر و مادری که نسبت خونی (خویشاوندی نَسَبی) با هم ندارند، به عنوان مثال، هر کدام، پنج صفت موروثی خوب (امّا متفاوت با صفات آن دیگری) داشته باشند، فرزند آنها ممکن است تمامی آن ده صفت را به ارث ببرد و داشته باشد، امّا در ازدواج خویشاوندان با یکدیگر، اصولاً احتمال بروز صفات خوب و غیرهمسان در فرزند، اندک است و چون تنوّع صفات وجود ندارد، در عین این که احتمال بروز و تشدید یک صفت خوب در فرزند هست، امکان بروز و تشدید یک صفت نامرغوب در وی نیز (تا چند برابر یک ازدواج غیر خویشاوندی) وجود دارد.
بررسی یک نمونه: تالاسمی
تالاسمی، یک بیماری غیر واگیر خونی و ارثی است که در اثر اختلال در تولید گلبول قرمز8 ایجاد می شود. این بیماری از طریق والدین حامل ژن معیوب، به فرزندان منتقل می شود.
تالاسمی به دو صورتِ ماژور (شدید) و مینور (خفیف)، ظهور می کند. چنانچه زن و شوهری هر دو حامل ژن معیوب باشند، 25 درصد فرزندان آنها مبتلا به تالاسمی شدید، پنجاه درصد مبتلا به تالاسمی خفیف (یعنی مانند والدین خود) و 25 درصد نیز سالم خواهند بود.
چنانچه از والدین، یکی سالم و دیگری حامل ژن معیوب باشد، پنجاه درصد فرزندان، سالم و پنجاه درصد مبتلا به تالاسمی خفیف (حامل ژن معیوب) می شوند.
مبتلایان به تالاسمی ماژور، قبل از هجده ماهگی، به رنگ پریدگی مبتلا می شوند، خوب نمی خوابند، خوب غذا نمی خورند و اگر درمان نشوند، می میرند. تنها راه کنترل این بیماری، تزریق منظّم خون است که باید هر چهار هفته یک بار صورت گیرد و به هر حال، هنوز درمان قطعی برای این بیماری شناخته نشده و عمر مبتلایان به آن، کوتاه است.
البته هر کسی (حتّی دو زوج غیر خویشاوند) ممکن است حامل ژن تالاسمی باشد، پس تالاسمی فقط نتیجه ازدواج های فامیلی نیست و هر زوج جوانی، قبل از رسمیت یافتن ازدواج ،لازم است که مشاوره ژنتیک و آزمایش خون، کمک بگیرند تا اطمینان یابند که هر دو (با هم) حامل ژن تالاسمی نیستند؛ امّا به هر حال ،متخصّصان، یکی از بهترین راه های پیشگیری از این بیماری (و هر بیماری وراثتی دیگری) را خودداری از ازدواج های فامیلی می دانند.
ب. دیگر علوم
جامعه شناسی و تاریخ، گواهی می دهند که ازدواج فامیلی، ا زاقتضائات و سنّت های زندگی قبیلگی (برای حفظ اسرار و حریم و حدود و میراث مادّی و سنّت ها و هویت قبیله) است که با آغاز عصر شهرنشینی، به تدریج، تضعیف و در بخی جوامع هم منسوخ شده است؛ 9 چرا که بشر، بیش از هزار سال است که به این نتیجه رسیه است که ازدواج با سایر ملل و اقوام و خانواده ها، به ظهور استعدادهای تازه و نبوغ و... می انجامد و اصولاً بزرگ ترین فرهنگ ها و تمدّن ها، در محلّ تلاقی دو تمدّن یا در نتیجه مهاجرت گروهی انسان ها (و طبعاً ازدواج های برون نژادی و برون سرزمینی) شکل گرفته اند.10
اقتصاددانان، بویژه در بحث از اقتصاد توسعه، وقتی به موضوعات رفاه اجتماعی و لوزم حمایت از شهروندان در برابر مشکلات سلامتی و بهداشت می رسند، بر بیماری های خاص و معلولیت ها تمرکز می کنند و هزینه های مادّی تحمیل شده بر هر خانواده دارای بیمار خاص یا معلول را محاسبه می نمایند تا بتوانند بودجه های لازم را برای «بهزیستی» و «تأمین اجتماعی» و «بیمه ها» و «خدمات شهری» در نظر بگیرند.
به عنوان نمونه، در کشور ما، در حال حاضر، بیش از 22هزار نفر به تالاسمی ماژور، مبتلا هستن که هزینه مادّی نگهداری هر یک از آنها، تقریباً شانزده میلیون تومان در سال است.11 این، غیر از هزینه هی روحی و رنج های معنوی تحمیل شده به فرد مبتلا و خانواده وی است که پژوهشگران اجتاعی و روان شناسان، ابعاد آن را بسیار فراتر از هزینه های مادّی می دانند و معتقدند که باید از طریق افزایش آگاهی شهروندان و بویژه زوج های جوان، نسبت این مبتلایان و معلولان را در نسل های بعد، کاهش داد.
پی نوشت ها:
1 . در این مورد، می توانید منابع بسیار گسترده فقه و حدیث شیعه و اهل سنّت را در نرم افزار زیر، جستجو نمایید: کتاب خانه اهل بیت، تولید: مرکز معجم فقهی (وابسته به دفتر ایة الله سید علی سیستانی در قم).
2 . دانش نامه امیرالمؤمنین، ج1، ص179.
3 . درباره این گونه «احکام خاص» یا «قضیةٌ فی واقعةٍ»، رجوع کنید: حدیث زندگی، ش ،ص
4 . النّهایة، ابن اثیر، ج3، ص106؛ المَجازات النّبویة، شریف رضی، ص92.
5 . مسالک الأفهام، شهید ثانی، ج2، ص38؛ المَحجَّة البَیضاء، فیض کاشانی، ج3، ص94.
6 . به عنوان نمونه، رجوع کنید: بهداشت و تنظیم خانواده، تهران: اداره کل بهداشت عمومی و پیشگیری (وزارت بهداشت)، 1373، ص121 (پاسخ ایة الله ناصر مکارم شیرازی به پرسش دانشکده علوم پزشکی ایلام).
7 . انسان، دارای 46 کروموزوم، سگ دارای 78 کروموزوم، نخود فرنگی دارای 14 کروموزوم و پشه دارای شش کروموزوم است.
8 . به تعبیر دقیق تر: در تولید هموگلوبین ها (یعنی مولکول های پروتئین آهن دار موجود در گلبول قرمز خون) اختلال ایجاد می کند. هموگلوبین، وظیفه انتقال اکسیژن به بافت ها را بر عهده دارد.
9 . تاریخ اندیشه اجتماعی، بارنز و بکر، مترجم: جواد یوسفیان، تهران: امیرکبیر، ص183.
10 . تاریخ تمدّن، آرنولد توین بی، مترجم: یعقوب آژند، تهران: مولی، ص29.
11 . بهداشت محیط خانواده، تهران: رفتر برنامه ریزی فرهنگی و مشاوره (وزارت آموزش و پرورش)، 1374، ص47.
چند منبع مفید:
ـ آموزش برای بهداشت، سازمان جهانی بهداشت، مترجم: سعید پارسی نیا، تهران: چهر، 1371.
ـ بهداشت همگانی، محمد علی موسوی و گیتی ثمر، تهران: چهر، 1380، ج2.
ـ بهداشت، نیلفروشان و ضرّابی و میرصیامی، تهران: معاونت بهداشت (وزارت بهداشت)، 1383.
ـ اسلام و تنظیم خانواده، سید حسن خمینی، تهران: عروج، 1382.
شناخت و آشنایی، شرط اصلی ازدواج است